يك استاد دانشگاه گفت: انسان حافظ انساني آرماني و انسان سعدي اومانيستي است و نگاهش به انسان، انساني است كه داراي حيات و خطا است. به گزارش خبرنگار فارس، نيما تجبر گفت: اگر سخن از سنجش ميان اين دو شاعر است؛ پيش از اين سنجش بايد چند نكته روشن شود: يكي اين كه مقصود از سنجش اين نيست كه يكي را برتر از ديگري بيان كنيم، مقصود از اين سنجش همانند هر سنجش ديگر اين است كه همچون سنجشهاي ديگر كه ميبايست همگونيهايي باشد و آن دو مقصود بايد با هم همگون باشند تا سنجش روا باشد. ما به همگونيهاي شعر اين دو ميپردازيم و بر اين بنيان در مييابيم كه چه نكاتي را حافظ به غزل فارسي افزوده و آفريده و چه نكاتي را سعدي داشته است.
*حمله مغول يكي از زلزلههاي مهيب تاريخي زمان سعدي است
تجبر اظهار داشت: سعدي زاده 609 است؛ يعني قرن هفتم و حافظ را 792 بنابراين فاصله 100 ساله دارند و سعدي پيش از حافظ زيسته است. وي گفت: مسائلي كه ميتواند در سنجش روا باشد يكي اين كه هر دو شيرازي هستند، و هر دو چشم به گل و بوستان باغ بهشتي و خاك بوياي شيراز گشودهاند و اين مايه آفرينش هنري، خيالپردازي و بسته براي پديدآوري بوهاي خوش و رنگين در شعر دو سبب شده است. اين استاد دانشگاه شهيد بهشتي افزود: از سوي ديگر تاريخ زندگي اين دو به گونهاي آشفته از كشمكشهاي سياسي روزگار است. وي بيان كرد: در زمان سعدي ما يكي از زلزلههاي مهيب تاريخي را داريم؛ يعني حمله مغول را داريم، مغولها در دو نوبت به ايران به گستردگي تاختند. تجبر تأكيد كرد: اين دو سنجيدني هستند از بابت تاريخ روزگارشان با همه فاصله صدساله سرشار از حوادث و كشمكشها است و از همه مهمتر و برجستهتر در مورد قالب غزل است.
*غزل حافظ تا پيش از حافظ با مولانا و سعدي به اوج خود رسيد
تجبر افزود: غزل حافظ تا پيش از حافظ با مولانا و سعدي به اوج خود با دو زمينه در وحدت موضوع و عشق رسيد. وي گفت: حافظ با فاصله صد سال از اين دو با غزل چه كرده كه توانسته اينگونه دلها را تسخير كند و چه كرده كه چشم و نظر سخن سنجان را به خود جلب كرده است. تجبر با اشاره به سفرهاي حافظ تأكيد كرد: حافظ دو سفر كرده كه ما از آن آگاهيم و در دو غزل هم اين دو سفر نمود داشته است؛ دو ديگر در مورد شخصيت سعدي و حافظ اين كه، اصطلاح عميق ندارد اصطلاحي درست نيست اين كه سعدي شريعتمدار است شكي نداريم؛ اما اين شريعت را در مقطعي در برابر معشوق كنار ميگذارد. تجبر تصريح كرد: در غزلها و عشق، ما با سعدي شريعتمدار مواجه نميشويم؛ بنابراين خصلت سعدي شريعتمداري است اما حافظ شريعتگريز نيست، بلكه به بخشهاي گريزآلود و گوشههايي چشم فروماندهاي كه در دين طرح شده و براساس دين كلام به آن نگريسته ميشود و در زمينههاي ديگر را نقد ميكند. مجموعه و جهانگيري حافظ ذهنيتر و به اسبابي فاضلانهتر از منظر مكتبي و مدرسي است.
برچسب ها :